کد مطلب:12421 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:189

بازگشت فراریان
با پایداری پیامبر و یاران او و فریادهای عباس مسلمانان یكی پس از دیگری بازگشتند تا شماره آنان به صد رسید. جنگ بار دیگر بسختی درگرفت. مردانی قوی از هوازن كشته شدند كه بعضی پرچمدار سپاه بودند. ابوجرول كه قهرمانی بود، و بر شتری



[ صفحه 365]



سرخ مو سوار بود، و پیشاپیش سپاه می جنگید، و رجز می خواند با علی بن ابیطالب روبرو شد. علی (ع) با ضربتی كه به ران شترش زد او را از بالای شتر انداخت، و با ضربتی دیگر كار او را ساخت. با كشته شدن او سپاه مشرك شكست خورد، و مسلمانانی كه پراكنده شده بودند فراهم آمدند، و در برابر دشمن پایداری كردند. در این نبرد امیرمؤمنان چهل تن از سپاه دشمن را به خاك هلاكت انداخت. و شش هزار تن از قبیله هوازن و قبایل دیگر اسیر شدند، و عده ای هم بسوی طائف و نخله و وطاس گریختند.

رسول خدا فرمود تا غنائم را كه عبارت بود از: شش هزار اسیر، بیست وچهار هزار شتر، چهل هزار گوسفند و مقداری زیاد نقره جمع آوری و نگهداری كردند تا آنكه پیامبر پس از برگشت از نبرد طائف غنائم را تقسیم و اسیران را آزاد فرمود.

رسول خدا در ایامی كه طائف را محاصره كرده بود امیرمؤمنان را با سپاهی فرستاد كه بر بت پرستان حمله برد، و هر جا بتی دید بشكند. علی (ع) رهسپار شد، و با لشكری انبوه روبرو گشت. مردی از آنان پیش تاخت، و هماورد طلبید. ابوالعاص شوهر زینب، دختر پیامبر برای نبرد برخاست. علی (ع) نپذیرفت و فرمود: من به جنگ با او می روم. اگر كشته شدم تو امیر سپاه خواهی بود. علی با او جنگید، و او را كشت، و همچنان پیش رفت تا بتها را شكست، وبه طائف نزد پیامبر برگشت. رسول خدا با رسیدن علی تكبیر گفت، و با وی به گفتگو پرداخت.